Ethics code: WH2018-2019_1
Amin J, Alle N S, Prajapathi B, patel A, Makwana P, Gomedhikam J P et al . Significance of FSHR and LHCGR gene polymorphisms on clinical outcomes in gonadotropin-releasing hormone antagonist protocol with freeze-all strategy: A case-control study. IJRM 2024; 22 (7) :539-552
URL:
http://ijrm.ir/article-1-3288-fa.html
اهمیت پلیمورفیسمهای ژن FSHR و LHCGR بر پیامدهای بالینی در پروتکل آنتاگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین با استراتژی فریز کامل: یک مطالعه مورد-شاهدی. International Journal of Reproductive BioMedicine. 1403; 22 (7) :539-552
URL: http://ijrm.ir/article-1-3288-fa.html
چکیده: (268 مشاهده)
مقدمه: گیرنده هورمون محرک فولیکول (FSHR) و گیرنده هورمون لوتئینهکننده/کوریوگونادوتروپین (LHCGR) جزء جدایی ناپذیر عملکرد تخمدان هستند و از طریق تعاملات هورمونی مربوطه خود، رشد و بلوغ فولیکول را تسهیل میکنند. تأثیر پلیمورفیسمهای این گیرندهها بر نتایج چرخههای فریز کامل هنوز نامشخص است.
هدف: این مطالعه به بررسی تأثیر پلیمورفیسمهای FSHR N680S و LHCGR N312S بر پیامدهای بالینی در چرخههای فریز کامل میپردازد.
مواد و روش ها: زنانی که تحت تأثیر تحریک کنترل شده تخمدان برای فناوری کمک باروری قرار گرفته بودند، در این مطالعه شرکت کردند. به آنها یک پروتکل آنتاگونیست هورمون آزادکننده گنادوتروپین، با دوزهای مختلف هورمون محرک فولیکول نوترکیب (rFSH) که بر اساس سن، شاخص توده بدن، تعداد فولیکولهای آنترال و پاسخهای هورمونی فردی تنظیم شده بود، داده شد. علاوه بر این، دوزهای گنادوتروپین یائسگی انسان بر اساس نوع ژنتیکیLHCGR N312S تنظیم شد.
نتایج: آنالیز نتایج، تفاوت معنیداری را در سن، شاخص توده بدن، تعداد فولیکولهای آنترال یا وضعیت تأهل در بین ژنوتیپهای FSHR N680S و LHCGR N312S نشان نداد. با این حال، تفاوتهای قابل توجهی در دوز rFSH مورد نیاز روزانه و کلی در بین ژنوتیپهای پلیمورفیسم FSHR مشاهده شد. ژنوتیپهای پلیمورفیسم LHCGR با روزهای تحریک کمتری همبستگی داشتند. اثر متقابل معنیداری بین 2 پلیمورفیسم مربوط به دوز کل rFSH مشاهده شد.
نتیجه گیری: وجود سرین در پلیمورفیسم FSHR با نیاز به دوز بالاتری از rFSH همراه بود. هر دو پلیمورفیسم FSHR N680S و LHCGR N312S به طور قابلتوجهی بر نتایج بارداری بالینی و تولد زنده در چرخههای فریز کامل تأثیر گذاشتند، که نشاندهنده پتانسیل یک رویکرد فارماکوژنومیک برای بهینهسازی مکملهای هورمونی در پروتکلهای تحریک تخمدان کنترلشده در طول درمانهای با فناوری کمک باروری میباشد.